آویناآوینا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

آوینا فرشته کوچک ما

واکسن 18 ماهگی

22خرداد آوینا 18 ماهش تمام می شد. می خواستم براش کیک پزم که نشد. یک کیک کوچولو براش گرفتیم . شب هم دوستاش آمدند و چند تا عکس یادگاری ازش گرفتیم.   23 خرداد مصادف بود با واکسن 18 ماهگی آوینا. برخلاف  دفعات قبل که سروش هم همراهمون بود این دفعه نمی تونست بیاد. صبح که آوینا بیدار شد صبحانه اش را دادم و به آوینا گفتم : الان می خوام با هم بریم بیرون! مامان هم می گفت عجب بیرونی هم می خوای بچه را ببریش . قبل از رفتن قطره استامنیوفن را دادم خورد و بعد رفتیم انیستیتو پاستور برای ترزیق واکسن. این بار خانومی که واکسن را تزریق می کرد بسیار بداخلاق بود. گفت : سریع شلوارش در بیار بیا بشین ! واکسن را باید یکبار به دستش و یکبار هم...
20 شهريور 1391

الو !!!!

  این روزا وقتی تلفن زنگ می خوره آوینا به سرعت  می دوه سمت تلفن و گوشی را بر می داره و می گه الو! یا با فرد پشت تلفن به زبون خودش صحبت می کنه یا اینکه فقط گوش می کنه. یکبار من و آوینا توی اتاق بودیم من برای اینکه آوینا بیرون نره در قفل کرده بودم و داشتم باهاش بازی می کردم  ، تلقن زنگ زد من هم  اهمیتی ندادم ، گفتم بالاخره یکی جواب می ده ، اما تلفن همچنان زنگ می خورد، آوینا رفته بود طرف در تا بره بیرون سراغ تلفن اما نمی تونست در را باز کنه رو کرد به من گفت الو!( یعنی تلفن زنگ  می زنه) بعد هم آمد سراغم دستم را گرفت و می گفت علی! ( یعنی بلند شو) این یعنی اینکه اگه شما بخوای تلفنو جواب ندی آوینا اجازه همچنین  کاری...
20 شهريور 1391
1